جوانمرد
پند پیر به جوانمردان
آن پیرمرد همیشه خاموش بود و هرگز سخن نمی گفت. اما آن روز سخن گفت، آن روز که جوانمردان از او درباره خدا پرسیدند، درباره ی آنکه چگونه میتوان به خدا دست یاف. پیرمرد گفت: خدا هر روز چیزی به شما میدهد، تا شما را از سر خویش باز کند، تا خود را به شما ندهد.
اما شما به هیچ به هیچ ، به هیچ چیز مشغول نشوید.
بروید و با خدا مُصر باشید تا شما را به چیزی از سر خود باز نکند. از او تنها خودش را بخواهید. و تنها با خودش خرسند شوید.
پیرمرد این را گفت و خاموش شد و جوانمردان رفتند.