-
جوانمرد
جوانمرد غریبه ای در تن خویش
جوانمرد بر تپه ای، در سجه ، آفتاب و غروبش را تقدیس می کرد. مسافری که از دور ها آمده…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد و سه قدم تا خدا
می رفتند و می گفتند از اینجا تا خدا هزار فرسنگ راه است و هزاران گام. جوانمرد اما برخواست و…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد، پرنده کوچکی در آسمان حیرت
کسانی میگفتند: عارف کوه است. کوهی که معرفت خدا را تاب می آورد و کسان دیگر می گفتند: عارف آفتاب…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد در آینه خداوند
جوانمرد دعا میکرد و از خدا آیینه ای می خواست تا خود را در آن ببیند. خدا دعایش را برآورده…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد خندید و جوانمرد چرخید
رو به بالا و رو به پایین نماز می خواند. رو به چپ و رو به راست، به رکوع میرفت.…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد سوار بر چرخ و فلک دنیا
جوانمرد بر چرخ و فلک دنیا سوار بود می چرخید و ذوق می کرد. می گردید و ذوق میکرد. بالا…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
مناجات جوانمرد
از پشت دیوار های ملکوت هنوز هم صدای مناجات جوانمرد به گوش میرسد. صدای جوانمردی که به خدایش میگفت: الهی!…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد زیر خاربنی با خداوند
ای جوانمرد جهان را دوست تر داری یا آخرت را؟ بهشت را دوست تر داری یا دنیا را؟ زندگی…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد و راه های رسیدن به خدا
مردم میگفتند راه های رسیدن به خدا بسیار است. جوانمرد اما میگفت دو راه است و بیشتر نیست. یکی را…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
پیشکش جوانمرد به خدا
به جوانمرد گفتند: از این دنیا چه با خود ببریم که آنجا نباشد و چه به خداوند پیشکش کنیم که…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد معرفتی به بهای درد
از جوانمرد پرسیدند خدا را چگونه بشناسیم؟ گفت از هر راهی می توان خدا را شناخت، اما هر شناخت را…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد، مجنونی که لیلی اش خداست
از جوانمرد پرسیدند نشان کسیکه خدا او را در بر گرفته است ، چیست؟ گفت: آن که از فرق تا…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد در حوالی دروازه غیب
دروازه غیب اندکی باز مانده بود. جوانمرد کنار در ایستاده بود. پنهانی داخل را نگاه می کرد و می دید…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد و دوستی با خدا
جوانمرد میگفت: عمری است که از خدا شرمنده ام، زیرا روزی ادعا دوستی خدا را کردم و گفتم: خدایا شصت…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
طعام و شراب جوانمردان
گرسنگی اربابی است که اگر فرمانش نبری، تازیانه ات می زند، از این رو همگان خدمتگزار اویند. نمیتوان از خدمتش…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد ، دوای بیداری
آن مرد طبیب بود و می گفت: جهان بیمارستانی است بی سر و سامان. هر کس بیماری دارد و هر…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
دریای جوانمرد بی نهنگ است
جوانمرد گفت: خدایا! راههای تو بسیار است، اما از هر راهی که می روم شلوغ است و پرهیاهو. من راهی…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
رزق جوانمرد: نیاز و اندوه
از میان این همه نصیب و این همه رزق که در جهان است، ای جوانمرد، تو چه چیزی را برگزیده…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمرد با دلش سفر می کند
پاهای مسافر تاول زده بود، و به دشواری قدم از قدم بر می داشت. می گفت: ببینید ای مردم، این…
بیشتر بخوانید » -
جوانمرد
جوانمردی به جان است نه به جامه
مردی به نزد جوانمرد آمد و گفت: تبر کی می خواهم ، جامه ات را، تا منم نیز از جوانمردی…
بیشتر بخوانید »