بی تو یک دم دلم خرم نمونه
وگر رویت بینم غم نمونه
اگر درد دلم قسمت نمایند
دلی بی درد در عالم نمونه
بابا طاهر
صدای سوزناک استاد محمدرضا شجریان
ای غم ! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی؟
دیگر به یاد ِ کس نمی آید
آغاز ِ این راه ِ هراس انگیز
چونان که خواهد رفت از یاد ِ کسان افسانه ی ما نیز !
با ما و بی ما آن دلاویز ِ کهن زیباست
در راه بودن سرنوشت ِ ماست
در من کسی پیوسته می گرید
این من که از گهواره با من بود
این من که با من
تا گور همراه است
دردی ست چون خنجر
یا خنجری چون درد
همزاد ِ خون در دل
ابری ست بارانی
ابری که گویی گریه های قرن ها را در گلو دارد
ابری که در من
یکریز می بارد
شب های بارانی
او با صدای گریه اش غمناک می خواند
آری این صدا را دوستش می دارم هنوز
نمیدانم ابریست آسمانش یا آفتابیست هنوز
هنوز بیش از هر چیزی در این هستی بی کران من او را من دوست میدارم!
لح ظه ایست که ازل و ابد به هم می چسبد
و سالها تنها ساعت شنی مرگند ،
چه یک روز و یک ماه و یک سال و ده سال
یازدهم تیر ماه سال ۰
دیگر کافیست باید امشب همه چیز کوتاه باشد.
به زودی میگذارم میروم، دردسر کم میکنم. دیر نیست وعده حق که ندای بای ذنب قتلت برخاسته میشود. و برخی خواهانند و برخی خوانده، دادگاه الهی برپا می شود، که به کدامین گناه دروغ و کذب و دسیسه در گوشه های خلوت ، حلقومش را بریدید که او تنها عاشق بود و عاشق ماند و عاشق مرد. به کدامین گناه؟ ای مخفی شدگان پشت شیشه های آینه ای که همیشه در نظر حق لخت و عریان و عیان بوده اید ای نادانان !