ارزش زندگی چیست؟
در فلسفه و ریاضیات اگر ما یک کسر داشته باشیم، صورت کسر را هر عددی که میخواهیم بگذاریم و مخرج کسر بینهایت باشد. حاصل آن کسر صفر خواهد بود. یعنی اگر فردی یک ماه فقط در دنیا عمر کند یا هزار سال باز در زمان ازلی و ابدی حاصل عمرش صفر است.
حال باید دید این عمری که ما چون در درون زمان هستیم ، نه بر زمان، گذر آن را حس نمیکنیم دید چه چیزی ارزش دارد. یا چه چیزهایی ارزش دارند که بخاطرشان زندگی کنیم. مولانا میگوید:
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نو نو میرسد
مستمری مینماید در جسد
بیت دوم را فکر میکنم از یک فیلسوف قبل از سقراط به نام هراکلیتوس برگرفته باشد که میگوید زندگی رودخانه ای است که یک بار بیشتر نمیتوان از آن رد شد. چون بار دوم دیگر آن رودخانه قبل نیست، آبش آب دیگری است ، حتی شن و ماسه سنگ زیر پای شما هم نو شده است. شاید بتوان به حرکت جوهری ملاصدرا هم گریزی زد.
پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
این هم که پیامبر گفته اند که دنیا ساعتی است ، نه ساعت بیست و چهار دقیقه ای ! یعنی یه لحظه است. حال تو این یک لحظه چه چیزی ارزش دارد که برایش زندگی کنیم؟
عشق بورزید
با عشق است که میتوانید دست بر سر یتیمی بکشید، با عشق است که میتوانید گرسنه ای را سیر کنید. با عشق است که میتوانید ابوعطای شجریان را بفهمید و با عشق است که میتوانید امتزاج نور سبز و زرد آمیخته از برگ درختان چنار و خورشید را در صورت ماه رویی ببینید و آن لحظه تمام شود و دیگر نیاید، اما همان لحظه برای زنده بودن شما کافیست.
عاشق این پاسخ سایه هستم که میگه: از زندگی راضیم. نه میز سمفونی شماره ۹ بتهوون رو نمیفهمه، عقل هم ابوعطای شجریان و شعر حافظ رو نمیفهمه.
عقل در شرحش چو خر در گل بماند
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
(مولانا)
هر چیزی هم بهایی داره، بهایش برای سایه سالها زندان و مشقت بود.