روزانهموسیقی

همایون شجریان تنها نامی از شجریان را با خود یدک میکشد

تفاوت موسیقی محمدرضا شجریان و همایون شجریان

تفاوت های همایون شجریان با پدرش استاد محمد رضا شجریان

سالهای زیادی است که سبک همایون شجریان با پدرش استاد محمد رضا شجریان تفاوت فاحش دارد. این تفاوت به حدی زیاد شده است که برخی از بزرگان موسیقی ایران زمین مانند استاد حسین علیزاده لب به انتقاد های گسترده در محافل مختلف گشوده اند.

البته انتقاد این بزرگان موسیقی، از این است که چرا همایون شجریان راه پدر را ادامه نمی دهد و تنها وارث حنجره ملکوتی محمدرضا شجریان رو به فالش خوانی آورده است! دلایل این نوع تغییر را در این مقاله بررسی میکنیم.

جنس صدا

جنس صدای همایون شجریان با صدای استاد محمدرضا شجریان بسیار متفاوت است. شاید نتوان این تفاوت در صدا را در متن و نوشته به وصف آورد همانطور که نمیتوان مزه یا بوی چیزی را تبدیل به نوشته کرد. در کل میتوان گفت اگر صدای استاد محمدرضا شجریان را مانند آبی زلال و شفاف بدانیم ، صدای همایون شجریان کمی کدر است، کمی بم و گرفته تر است. البته در قیاس با صدای دیگر خوانندگان بسیار صدای پخته تر و برتری دارد ولی قیاس ما در این مقاله صرفا با صدای پدرش استاد محمد رضا شجریان است.

ممکن برخی بگویند که او هنوز جوان است و می تواند بر روی صدای خود کار کند، این احتمال وجود دارد که با کار کردن بر روی Vocal Cord های خود صدایی زلال تر داشته باشد، اما من صدای امروز همایون شجریان را با صدای استاد محمدرضا شجریان در سن ۴۴ سالگی مقایسه میکنم. نه شجریان مثلا در سن هفتاد سالگی.

وقتی هر دو صدا را در سن ۴۴ سالگی مقایسه میکنیم، تفاوت جنس و جوهر صدای استاد محمدرضا شجریان بسیار بسیار بالاتر از پسر خود قرار دارد. البته امید است که همایون بتواند بر روی صدای خود کار کند ولی بعید به نظر میرسد که صدایی همانند صدای پدرش دیگر در عرصه گیتی شنیده شود.

سبک موسیقی

متاسفانه مساله اصلی تنها صدا نیست. مساله به سبک موسیقی پدر و پسر نیز بر میگردد. استاد محمد رضا شجریان بیشتر عمر خود را صرف موسیقی ردیفی کرد و با آهنگسازان مطرحی همکاری کرد، مانند استاد همایون خرم، استاد محمد رضا لطفی، استاد پرویز مشکاتیان، استاد حسین علیزاده و ….  نام هر کدام از این بزرگان مانند خورشیدی در آسمان موسیقی ایران می درخشد.

استاد شجریان هرگز پا از موسیقی سنتی فراتر نگذاشت، در موسیقی کلاسیک ایرانی که  بیشتر آهنگ های آن توسط مرحوم همایون خرم ساخته شده بود آثار بسیاری را اجرا کرد، اما در دوره ای که با استاد محمد رضا لطفی ، پرویز مشکاتیان و استاد حسین علیزاده کار میکرد، دیگر آنقدر مقید به موسیقی ردیفی ایرانی بود که وقتی صدای بم ویلون را در کمانچه ندید، دست به اختراع سازهای جدید از جمله ساغر کرد تا همه چیز ایرانی باشد، و در زیباترین اجراهای خود در دهه شصت و هفتاد هرگز حتی صدای یک نت پیانو نیز به گوش نمیرسید. هر چه بود موسیقی سنتی ایرانی بود بر پایه ردیف میرزا عبدالله و یا ردیف صبا و ….

در این میان همایون شجریان راهی ۱۸۰ درجه متفاوت را پیش گرفت و تبدیل به یک آوازه خوان پاپ شد ! اینکه چهار تحریر و چه چه زدن در موسیقی بیاید دلیل بر ایرانی بودن آن نیست. ژانر موسیقی پاپ است. نظر استاد حسین علیزاده را در مورد سبک موسیقی همایون شجریان با هم میبینیم:

از سخنان استاد حسین علیزاده در دانشگاه UCLA آمریکا مطالب زیر به دست می آید که ایشان به دلیل حفظ حرمت و ادب پشت پرده مطرح کردند و من اینجا با صراحت بیان میکنم:

۱- سبک همایون شجریان پاپ است و نه موسیقی ایرانی سنتی. و ظاهرا قبلا این موضوع به همایون شجریان برخورده بوده است که نه سبک من پاپ نیست.

۲- درک یک موسیقی دان بزرگ مثل حسین علیزاده یا محمد رضا لطفی، با درک عوام الناس متفاوت است. اگر عوام موسیقی شناس بودند پیج شخصی مانند امیر تتلو ۶ میلیون فالوور نداشت، پس اینکه خیلی عظیمی طرفدار چیزی باشند دلیل بر خوبی اون چیز نیست و متخصص آن حوزه هنری باید نظر دهد.

۳- به طور ضمنی و غیر مستقیم ایشان ارجحیت موسیقی ایرانی را به سبک استاد محمد رضا شجریان میدهد و به آواز ایرانی که یک پدیده جالب و عجیب در نوع خودش است اشاره میکند، و در ادامه میگوید که این سبک دیگر در پسر ایشان یعنی همایون شجریان رنگ باخته و وجود ندارد.

۴- گرایش عامه مردم به ابتذال در دوره امروزی، چیزی که در آخرین مصاحبه فرهاد مهراد ایشان هم گفته بود که هر چه زمان جلو میرود گرایش مردم در هنر به ابتذال بیشتر است تا ذات واقعی هنر. در اینجا هم استاد علیزاده از مصرفی بودن و بی ارزش بودن موسیقی های امروزی سخن میگوید و میگوید مردم حال این رو ندارند که مثلا یک ابو عطا پنجاه دقیقه ای گوش بدند، مردم فست فودی امروزی، مصرف گرا هستند و میخوان سریع یه چیزی را مصرف کنند و بعد هم راحت فراموشش کنند و به کارشان برسند.

۵- به صورت غیر مستقیم میفرمایند که موسیقی سنتی ایران موسیقی معنا داری هست که شما باید مدتها روش تعقل و تامل داشته باشید و شما را تحت تاثیر قرار میدهد. موسیقی هایی که امروز تولید میشه هیچ تاثیری روی مخاطب نداره و بعدش میتونین هر کاری بکنید انگار نه انگار که کنسرت بوده اید.

۶- مهمترین نکته که استاد حسین علیزاده مطرح میکند. موسیقی های چیپ و سطح پایین و پاپ شنونده های انبوهی داره، چون گرایش عموم مردم به ابتذال و مسائل بی ارزش بیشتر هست تا مسائل خاص و هنری که درک هنری قوی میخواهد و درک آن کار هر آدمی که خیابان رد میشود نیست. موسیقی خواص و موسیقی عوام و اشاره میکنند که پدر ایشان کارشان هنری تر بود، و خواننده میتواند انتخاب کند که چه راهی را برود، عامه پسند و پر پول و یا هنری و ارزشمند.

۷- تاکید میکنند که استاد شجریان یک اسطوره است ولی بعد همه چیز عوض میشه، از روی تواضع و ادب میگویند ایراد نمیگیرم ولی معنای سخنشان سرتاسر ایراد به همایون شجریان است و در آخر هم میگویند که به خاطر تخصصشون وظیفه دارند که نظرشون رو بگن.

و درود به این مرد بزرگ که نمونه اخلاق و ادب و هنر است. درود بر استاد حسین علیزاده.

استاد شجریان در آخرین مصاحبه: کاری به کار همایون ندارم.

همایون شجریان مغرور است و مادی ولی سعی میکند ادای افراد متواضع را دربیارورد

حقیقت امر این است که بر خلاف استاد محمد رضا شجریان، پسر یعنی همایون شجریان به شدت مادی است و هرگز انتقاد پذیر نیست و حتی نقد بزرگانی مثل استاد حسین علیزاده را هم بر نمیتابد. از نظر همایون شجریان نقد ، تخریب او در نزد هواداران وی است و با این شیوه انتقاد پذیری را بر نمیتابد. او بر خلاف پدر به دنبال محبوبیت و شهرت در میان عوام است و کسانی که موسیقی فاخر ردیفی را میفهمند به کنار گذاشته. آواز از صدای همایون شجریان رخ باخته و بسیار مادی گراست و پول برایش نقش مهمی دارد.

در این خصوص این مقاله را مطالعه کنید:

 

از پیشنهادم به همایون شجریان پشیمانم (اردلان کامکار)

نقش سهراب پور ناظری

به نظر من جناب سهراب پور ناظری شخصی است  که نهایت استفاده را از همایون شجریان میکند. همایون را همین شخص تبدیل به یک خواننده پاپ خوان کرد، و ای کاش به پاپ اکتفا میکرد. در آهنگ آرایش غلیظ که آهنگی است که شعر زیبای مولانا را با گیتار برقی و سازهای غربی به تباهی کشیده است، پا را فراتر گذاشته و تقریبا موسیقی راک اند رول اجرا میکند. در خصوص تحریر های یک نواخت و طولانی اگرچه قبول دارم که کار سختی است، ولی من زیبایی در آن نمیبینم. شخصی را در یوتیوب دیدم که صدای تمام حیوانات را در می آورد، آن به نظرم بسیار سخت تر است، ولی آیا زیبایی دارد؟  سهراب پور ناظری در یک سخنرانی به آهنگ آرایش غلیظ اشاره میکند و از همایون تمجید میکند و همایون بادی به غب غب می اندازد که گویی چه کار بزرگی انجام داده است.

البته از خود استاد محمد رضا شجریان هم پرسیده اند که ایشان گفته اند که من نمیدانم همایون چگونه این آهنگ را خوانده است، شاید من در جوانی میتوانستم اینطور بخوانم ولی حالا نمیتوانم، من در جواب این تعریف استاد از پسر خود تنها به این جمله بسنده میکنم که : هیچ بقالی نگوید که ماست من ترش است.

حال به آهنگ با من صنما اجرا شده توسط پسر و پدر توجه گوش بسپارید: 

با گوش دادن موسیقی فوق به سخنان استاد حسین علیزاده بیشتر پی میریم.  جدای استفاده از گیتار برقی و جاز و پرکاشن و هر نوع موسیقی غربی. شما چه معنای معنوی از شعر غنی مولانا درک میکنید؟ این موسیقی هم تخریب هنر موسیقی ایرانی است  و  هم نوعی تخریب شعر مولانا. برای من جز سردرد هیچ چیزی ندارد. مانند زمانی هست که نوار کاست داشتیم و خراب و پاره میشد و دور تند میخواند!

حال به همین تصنیف با من صنما با صدا و سبک و سیاق استاد محمد رضا شجریان گوش کنید و قیاس کنید:

در ابتدا موسیقی به نرمی با سازهای ایرانی شروع میشود و شما در ذهن خود گویا به زمان خود مولانا میروید، سازها به نرمی و آرامی نواخته میشوند و صدای آرامش بخش کمانچه، چون این یک تصنیف است دیگر تحریر و آواز ندارد. ولی تمام کلمات به خوبی بیان میشود و صدای استاد و صدای کر بر صدای موسیقی سوار است نه مثل قبلی که موسیقی بر صدای همایون سوار بود. هماهنگی گروه کر با صدای استاد بی نظیر است. در دقیقه ۷:۱۵ صدای شجریان وقتی میگوید با من صنما دل یک دله کن، لحنش طوری تغییر میکند که گویی با یک حالت ناله تمامی این تقاضاهای مولانا را از خداوند با نوعی کرنش و صدای ناله مانند تقاضا میکنند. مگر از این زیباتر هم میشود اجرا کرد؟

بله به نظر من اگر همایون بخاطر جذب عوام الناس اینگونه پیش برود، هیچ نام و نشانی از خود به جا نخواهد گذاشت. مردم در صدها سال دیگه قضاوت خواهند کرد.

 

استاد محمد رضا شجریان، خواننده چهار نسل است که کلامش بیشتر کلام حافظ و سعدی و مولانا و عطار و …. بوده است. 

همایون شجریان یک خواننده پاپ برای نسل امروز است که طرفداران زیادی دارد، کلامش کلام حافظ و سعدی و عطار و فرهنگ ایران نیست. مثلا آهنگ معروفش آهنگ چرا رفتی؟ چرا من بی قرارم است؟ که هر دوست پسری و دوست دختری که با هم کات کرده اند صبح تا شب گوش میدهند و یکی از دوستانم میگفت که منشی شرکتشون گربه اش مرده بود و صبح تا شب آهنگ چرا رفتی را گوش میداد.  مقایسه کنید با ابوعطای معروف عشق داند حافظ که استاد شجریان با استاد لطفی اجرا کردند و تا هزاران سال دیگر چنین اجرایی دیگر پا به عرصه وجود نمیگذارد.

تاریخ را بسیار خوانده ام، هیچ پدری را ندیدم که با نام پسرش مشهور شده باشد. ولی پسران زیادی را شناخته ام که با راه غلط نام پدر خود را خدشه دار کرده اند.

البته استاد محمد رضا شجریان بزرگتر از آن است که توسط همایون نامش خدشه دار شود.

آیندگان پس از مرگ ما قضاوت خواهند کرد.

تنها آهنگ سنتی خوب که از همایون شجریان شنیدم، تصنیف لب خندان تو بود، که ای کاش آن سبک را ادامه میداد و هرگز با امثال سهراب پورناظری آشنا نمیشد.

اگرچه محمدرضا شجریان دیگر تکرار نخواهد شد، اما باید به این نکته توجه کنیم که همایون شجریان در حال حاضر یک سر و گردن از تمام خوانندگان بالاتر است. چه از نظر جنس صدا و چه از نظر تکنیک های آوازی.

فقط افسوس و صد افسوس که راه پدر را ادامه نداد. اگر همایون آواز میخواند، حتی با جذب مخاطبین کمتر و درآمد کمتر اما در بلند مدت محبوب تر می شد و راه استاد بزرگ خسرو آواز ایران ادامه پیدا میکرد.

 

آراسپ کاظمیان

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست - تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز (حافظ)

‫۱۳ دیدگاه ها

  1. کاملا با شما در مورد نوع موسیقی همایون شجریان موافقم. همچنین موافقم که سهراب پور ناظری به اصالت هنر پی نبرده و فقط دنبال دیده شدن هست. آیا شما مقالات دیگری در این زمینه نوشته اید؟ چه چیزی را برای یک هنرمند یا یک منتقد هنری یا منتقد ادبی مخرب میدانید؟

    1. با سپاس من به عنوان کسی که عمری را صرف موسیقی ردیفی و آوازی ایران کرده ام به چیزی که استاد حسین علیزاده که در ابتدای مقاله هست معتقدم.
      بله دو مقاله دیگر نوشته ام یکی در مورد سهراب پورناظری و شکلک ها و ادا اطورای که از خود در می آورد و بسیاری از مخاطبان خود را منجزر میکنند مانند کسی که چهره امیر تتلو را دیده است. (که این بازتابها در شبکه اجتماعی قابل بررسی است) و دوم مقاله دیگری در مورد مصاحبه ای که بعد از وفات حضرت استاد شجریان از وی منتشر شد و در خبرگزاری ها هم عینا تکرار شده است و در آن همایون را تایید نکرده است و به صورت تلویحی گفته است که من کاری به کار همایون ندارم. از نظر موسیقی دانان کلاسیک همایون شجریان طرد شده و او بازاری کار میکند و قشر زیاده که موسیقی نمیدانند طرفدارش هستند. از نظر کلام باید بپذیریم که شعری مانند “توی کوچه ها یه نسیم رفته پی ولگردی” با شعرهای پدرش مانند بهترین ابوعطای اجرا شده در آلبوم عشق داند که کلام حافظ است که : “عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند” بسیار متفاوت است. یه نسیم رفته پی ولگردی برخی افراد را جذب میکند و کلام حافظ و سعدی و عطار و خیام و مولانا یک سری دیگر را، البته همایون شجریان هم شعر با من صنمای مولانا را با گیتار برقی به سبک راک اند رول و حالا با چند تحریر متوازن و طولانی اجرا کرده که فکر میکنم مولانا در قبر به لرزه درآمده و همان با من صنما توسط استاد هم اجرا شده که تفاوت از فرش است تا عرش.
      در مورد آخر که در خصوص نقد ادبی فرمودید: نقد به خودی خود مخرب نیست بلکه سازنده است. البته منتقد باید رعایت ادب را بکند، اگر منتقد به نویسنده یا تولید کننده یک اثر هنری حمله لفظی کند، باید بداند که قلم در دست کیست؟ قلم در دست همان هنرمند است و او توانایی آن را دارد که نقد او را به زباله دان تاریخ بفرسد. پس نقد بدون ادب ، برابر با مواجه با قوه قهریه توسط هم خود نویسنده و تولید کننده اثر است و هم جامعه .
      موفق باشید
      آراسپ کاظمیان

  2. اونجایی که استاد گفتن من در جوانی شاید میتونستم ایان کار رو اجرا کنم درباره قطعات البوم شوقنامه بود نه قطعه ارایش غلیظ، و هیچ جایی هم نگفتن من با همایون کاری ندارم

    1. مقاله استاد شجریان: هیچ کاری به کار همایون ندارم را خوب مطالعه کنید. مربوط به سال ۹۴ هست و قبل از سال ۹۵ که بیماری استاد شدت بگیره.
      مو مو همه چیز اومده. تو عکسهای به جا مونده در شبکه های مجازی که بعد از شیمی درمانی و پرتو درمانی از استاد گرفته شده ، تنها همسر دومش کتایون خوانساری، پسر کوچکش رایان و مژگان شجریان دیده میشه. هیچ عکسی از همایون نیست، تو اینستاگرم خودم یک دقیقه از اون هست که شما همایون را نمیبینید.
      در یک مصاحبه آقای محمد اصفهانی که از شاگردان استاد بود، اومد صحبت کرد به راحتی با یک سرچ توی یوتیوب میشه پیداش کرد، که خودش میاد میگه من بعد از اینکه آلبومم رو به استاد نشون دادم (فکر میکنم اولین کسی بود که در دهه هفتاد موسیقی تلفیقی ، البته من اسمش رو میذارم پاپ اینکه تو موسیقی پاپ چهارتا تحریر بزنند نمیشه گفت این موسیقی سنتی هست). استاد شجریان گفته: من به این یکی (منظور خود محمد اصفهانی هست امید داشتم ولی اینم چیزی از آب در نیومد) نوع موسیقی شجریان بی شباهت به موسیقی محمد اصفهانی و بقیه نیست. همه همین راه را میروند چون مردم امروز حوصله شنیدن مویسیقی سنتی را ندارند و همان چیزهایی که در همین ویدئو استاد علیزاده گفته است. موسیقی مصرفی درآمد خوب و مخاطب زیادی داره و همایون و قربانی و زند وکیل و سرلک و سالار و بقیه همه دنبال منافع مادی و پول هستند. البته از نقش مخرب افرادی که دنبال کولی گرفتن از اینها هستند مثل سهراب پورناظری را نباید نادیده گرفت.
      به هر حال من اینها رو موسیقی پاپ میداندم. در اروپا هم قرار نیست هر کسی توان درک بتهوون و شوپن و باخ رو داشته باشه ! تنها بیست درصد مردم اون موسیقی کلاسیک رو گوش میدند. و به قول استاد علیزاده هنرمند میتونه انتخاب کنه که نوع فاخرتر که درآمد کمتری توش هست و افراد خاص تری اون رو میفهمند گوش کنه یا با جریان رودخانه حرکت کنه و بازاری کار کنه. در موسیقی همایون آواز تبدیل شده به تحریر.
      شما یک آلبوم فقط یک آلبوم نمی توانید از همایون شجریان پیدا کنید که در یک دستگاه و مایه آوازی ردیفی خوانده شده باشه. بر خلافی که استاد شجریان در یک دستگاه و یک آواز میخواند مثلا آلبوم عشق داند در آواز ابوعطاست و به عنوان شاهکار ابوعطا و بهترین ابوعطای اجرا شده شناخته میشود، یا مثلا گلبانگ دو در شوشتری خوانده شده است. میبینید که مخاطب این موسیقی کسانی هستند که خود دستی در موسیقی دارند ، قرار نیست کسی که میخواهد با دوست دخترش برود پیتزا بخورد و پایش را روی پدال گاز میفشارد ابوعطا یا شوشتری استاد شجریان را گوش کند.

      به هر حال منم شخصا همایون را بایکوت کرده ام مگر اینکه به راه پدر بازگردد. و معتقد هستم تنها یک آهنگ یک آهنگ “یه شب مهتاب ماه میاد به خواب” مرحوم فرهاد یا یک آهنگ “دستای تو” یا “شقایق” داریوش در قالب زیبایی شناختی در حوزه موسیقی پاپ مانند سیل خروشان میتواند تمام این موسیقی های پاپ نوظهور را از بین ببرد، حالا همایون هی فریاد بکشد کجا رفتی من بیقرارم؟ کجا رفتی ؟ کجا؟

      در اینجا میفهمیم که کلام هم مهم است، استاد شجریان هرگز چنین آهنگ هایی با این لحن نخوانده و اگر خواند به شاید دو سه مورد هم نرسد. شعرای استاد شجریان بزرگانی مثل حافظ و سعدی و خیام و مولانا و عطار بوده اند و آهنگ سازانش کسانی مثل استاد لطفی و استاد حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان .

      در عرصه پاپ آنچه در این سرمین مانده به نام های ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز و شهریار قنبری و …. ختم شده است. حالا همایون شجریان و بقیه این نوظهوران بیایند ببیند میتواند با این افراد در موسیقی پاپ سرشاخ شوند؟!

      موسیقی سنتی ایرانی ، موسیقی بر پایه آواز و شعر و جواب آواز و …. ردیف و دستگاه و گوشه و …. می باشد. قرار نیست نسل جوان بتواند توان درکش را داشته باشد و قرار هم نیست همه مخاطبش باشند. اگر به یک نوزاد فسنجان بدهید میمیرد. این است که من باور دارم استاد محمد رضا شجریان را دویست سال دیگر چهارصد سال دیگر خواهند شناخت و مردمان آن زمان از شنیدن آوازها و تصنیف های وی انگشت حیرت به دهان خواهند گرفت. همایون را هم بگذارید راه خودش را برود ببینیم در آینده چگونه قضاوت میشود.

  3. سلام استاد آراسپ کاظمیان،

    من خیلی شما را نمیشناسم در گوگل و ویکیپیدا نوشته است که شما یک فیلسوف معاصر هستید ولی آنچه از موسیقی نوشته اید به نظر من بیشتر میخورد که موسیقیدان حرفه ای باشید. من سه تار کار میکنم و کاملا با موسیقی ردیفی ایرانی آشنا هستم.

    همین الان یک مصاحبه که تا به حال پخش نشده بود از استاد محمدرضا شجریان در بی بی سی دیدم که مربوط به سال ۱۳۶۲ بود. مطالبی که گفت گویی از درون من بر میخواست، آنچا که از شعر فارسی و همخوانی شعر با فرهنگ و موسیقی با ادبیات میگفت. چیزهایی بود که من سالها به آن رسیده بودم اما نمیتوانستم بیان کنم .

    در اینترنت آمدم و با جستجو این مقاله شما را پیدا کردم. کامل آن را خواندم و با تمام فرمایشات شما موافقم. و بسیار تعجب میکنم شما همان چیزهایی را گفتید که استاد شجریان در این مصاحبه در سال ۶۲ گفته بود با این تفاوت که این مصاحبه قبلا پخش نشده بود ، پس شما از کجا این همه اطلاعات را دارید؟

    قسم میخورم این چند نفر که این زیر کامنت داده اند هیچ کدام هیچ درکی از موسیقی سنتی ندارند، صرفا بر روی احساستی که برای همایون شجریان داشته اند سخن گفته اند ، و حتی به سخنان استاد علیزاده هم توجه نکردند. آخر چه کسی بزرگتر از استاد حسین علیزاده هست که بتواند اینقدر واضح نظر بدهد؟؟؟؟؟ اینها گفته اند که شما با همایون مشکل غرض ورزی دارید ولی از استاد حسین علیزاده که خیلی تندتر از شما هم در این ویدئو و هم در جاهای دیگر در مورد سبک و سیاق موسیقی همایون شجریان صحبت کرده است هیچ نگفته اند.

    من یک مصاحبه متنی از استاد شجریان دارم که به طور تلویحی می گوید که همایون را به حال خودش رها کرده است. و این همزمان همکاری همایون با افرادی مثل سهراب پورناظری و قمصری بوده است. ظاهرا استاد از اینکه این همه آموزش به فرزندش داده است و او به سلیقه مردم میخواند و نه اینکه موسیقی خود را به مردم بشناساند ، از اینکه دیگر هیچ آوازی در موسیقی همایون نیست و به چند تحریر خارج از هر دستگاه بسنده کرده ، از همه اینها ناراحت بوده است. من لینک آن را توسط فرم تماس با ما خدمت شما میفرستم.

    هرگز به هیچ وجه ممکن همایون شجریان نمیتواند جا پای پدر بگذارد و انتهای کار او این است که شخصی مثل محمد اصفهانی خواهد شد.

    تمامی چیزهایی که شما در مورد جنس صدای همایون نوشته اید، تمام چیزهایی که در مورد آن تصنیف با من صنما نوشته اید و تمام چیزهایی که با آواز نوشته اید باید با طلا نوشت.

    اصلا توجه به عوام نکنید ، اینها که کامنت داده اند موسیقی را نمیشناسند. امیر تتلو هم چند میلیون فالوور و عاشق سینه چاک دارد.

    شما انسان بزرگی هستید.

    از اینکه این سایت را پیدا کردم خیلی خوشحالم.

    ارادتمند

    پارسا پرنیان

    1. از نظر پر مهر شما سپاسگزارم و منتظر آن مصاحبه هستم. متاسفانه همایون شجریان عنان عقل خود را به دست دلقکی مثل سهراب پورناظری داده است، که تمام آن ادا و اطوارش برای دیده شدن است و لاغیر. فرق است بین آهنگ سازانی مثل استاد لطفی، استاد علیزاده، استاد مشکاتیان و سهراب پورناظری که به نظر من موسیقی ایران را مخصوصا در کنسرت ها شبیه به استیج موسیقی های هوی متال و راک در غرب کرده است. نورپردازی ها، حرکت های بدن، دیوانه بازی هایش ! آنها میخواهند عوام را به دست آورند و می آورند. اما گرایش عوام همیشه رو به ابتذال است و افرادی که ذات هنر را درک میکنند اندک. خدا رحمت کن قلندر موسیقی ایران استاد لطفی را که با لباسی مانند کفن می امد و مینشست بر یک فرش بختیاری و با پاهای برهنه و تسبیحی در گردن میخواند و خلسه میرفت و همه را با خود به پرواز در می آورد. چون که گل رفت و گلستان در گذشت ** نشنوی ز ان پس ز بلبل سر گذشت

  4. سلام
    متن شما بسیار یکطرفه و مبتنی بر غرض و غرور شخصی است
    بنده خود اهل موسیقی هستم و روش همایون را در روزگاری که امثال تتلوها به قول شما میلیونها فالوئر دارند بسیار می پسندم، گرچه مانند پدرش هرگز نخواهد آمد

    1. سلام
      من چه غرض یا پدرکشتگی میتوانم با همایون شجریان داشته باشم؟ غرور شخصی، بله به واسطه درکم و علمم از موسیقی ردیفی غرور دارم و به عنوان صاحبنظر میتونم نظر بدم.
      اینکه شما اهل موسیقی هستید، امیر تتلو هم اهل موسیقیه ، بفرمایید چه نو ژانر موسیقی ، موسیقی ایرانی که مبتنی بر دستگاه و آواز و گوشه و ردیف است. یا موسیقی پاپ و یا راک و یا چی؟ اگر صاحبنظر در موسیقی پاپ هستید نظرتون محترمه ولی اینجا فاقد ارزشه، همونطور که نظر من در مورد موسیقی پاپ فاقد ارزش به حساب میاد. در مورد امیر تتلو اصلا باید بپرسید که من ایشان را داخل آدمیزاد حساب میکنم یا نه؟ و اگر داخل آدم حساب کردم، چیزهایی که از دهانش خارج میشود موسیقی مینامم یا نه. خودتان پاسخ خودتان را دادید. میلیونها هم فالوئر دارند. چرا؟
      چون گرایش مردم در هنر به ابتذال بیشتره تا ذات هنر. پدر همایون شجریان، آنقدر به موسیقی ایرانی تعصب داشت که دیگر بعد از گلهای تازه که برخی آهنگهای همایون خرم و … که با ویولون و پیانو و سازهای غربی (تازه نه گیتار برقی) اجرا کرده بود کنار گذاشت و برای صداهای بم که ما در موسیقی ایرانی مثلا در کمانچه نداریم خودش دست به نجاری زد و ساز ساخت. دیوانه بود؟ مگر ویولون نبود؟ چرا از همان استفاده نکرد.

      استاد محمد رضا شجریان معلوم است که دیگر تا هزاران سال شبیه نخواهد داشت. اما همایون حداقل ژنی از آن در حنجره خود دارد. توان خواندن موسیقی شجریان در اوج از تمام خوانندگان سنتی ایران بیشتر است. قدرتی دارد که این قدرش را دارد هرز میدهد برای پول! برای تولید موسیقی تلفیقی چهار پنج دقیقه ای. چرا؟ چون مردم حال و حوصله شنیدن پیش درآمد و گوشه های مختلف و یک غزل که پنجاه دقیقه طول میکشد تمام شود ندارند. آواز شهید شده ، و به چند تحریر متوالی میگویند آواز !

      من دقیقا حرف استاد حسین علیزاده را میزنم ایشان هم فارغ از هر نام و اسمی غم موسیقی ایرانی را دارد که بر پایه آواز و ردیف است. همایون میتواند دنبال شهرت و فالوور و … باشد و آهنگ هایی مثل آرایش غلیظ درست کند که با گیتار برقی شروع میشود.

      میتواند مثل علیزاده و پدرش به صدا و سیما و شبکه های اجتماعی پشت کند و هنر خود را صرف موسیقی سنتی کند تا مانند پدرش نامی از خودش به جا بگذارد.

      البته این را هم بگویم که من شدیدا به این موضوع اعتقاد دارم که همایون این نوع تلفیقی کار کردن و بازاری کارکردنش را از تصمیمات آهنگساز مورد علاقه اش سهراب پورناظری میگیرد.

      من کسی مثل سهراب پور ناظری را خطرناک تر از امیرتتلو برای موسیقی ایران میدانم. جون امیر تتلو جایش مشخص است مخاطبان خودش را هم دارد. اما سهراب پور ناظری موزیسین پاپ یک قدم در راک و پاپ میگذارد و یک قدم در موسیقی سنتی. و این اختلاط برای موسیقی ایران خطرناک است. میخواهد از نام همایون شجریان برای شهرت خود نردبان درست کند.

      چرا همایون شجریان با کامکارها کار نمیکند؟ در حالی در چاوش پدرش سالهای زیادی با آنها کار کرد. بله در جاودان شدن انسانها خیلی فاکتور ها مهم هستند. اینکه موسیقی دان و آهنگساز یکی کسانی باشند مثل محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده که هر کدام به تنهایی یک غولی در موسیقی بودند و هستند، و کسانی مثل سهراب پورناظری و قمصری و اینها .

      کسانی که من را میشناسند میدانند که من از هر کسی برای همایون دلسوزترم و من چه غرضی میتونم با همایون داشته باشم؟ مگر من خواننده ام؟

      مجبورم با لحنی تندتر بگویم تا مردم درک کنند. به عبارت دیگر نیاز به یک کسی هست که گوش همایون رو بگیرد و بپیچاند و بگوید برو راه پدر را ادامه بده، برو با کامکارها کار کن و تمام وقتت را به دوباره خوانی اشعار خیلی قدیمی پدر که در دستگاه های سنتی ایرانی بود بگذار تا نامت جاودان شود، البته ممکنه پول کمتری در بیاره ، ممکنه طرفدارانش رو از دست بده ولی در تاریخ مثلا چهل سال دیگه چیزی شاید شبیه پدر در یک مرتبه پایینتر بشه. چرا من از تصنیف های لب خندان تو و آتش جاودان همایون حمایت میکنم ولی آرایش غلیظ رو خیانت به موسیقی مینامم. این اسمش غرض ورزی شخیه؟ واقعا؟

  5. حرفهای عجیبی میزنید. اینکه صدای همایون و پدرش یکی نیست، بسیار خوب. که چه؟ اما در مورد سبک: من هم فکر میکنم استاد شجریان بی همتاست و شاید بزودی کسی به مانند او در آواز ایران پیدا نشود. اما شجریان شیوه اش همانطور که گفتید سنتی بود. خیلی تلاش کرد نوآوری کند اما در چهارچوبه های سنتی باقی ماند. پرسش اینست که آیا همیشه باید همانطور باشد؟ سبک همایون شجریان نه پاپ است نه سنتی. او با شیوه اش هم به موسعقی ایران پایبند است و هم موسیقی سنتی رزا از لحن تکراری و غم انگیزش زدوده و مخاطبان بیشتری دارد. نقش افراد با استعدادی چون پور ناظری بسیار تحسین بر انگیز است. موسیقی سنتی باید دگرگون شود تا با زمان هماهنگ شود. سبک پورناظری و همایون شجریان، کیهان کلهر، بهرامی، آقایی، و دیگران از این دسته موسیقی ایرانی را با مخاطبان بیشتری هم در ایران و هم در جهان آشان میکند. شجریان پدر سبکش قابل ادماه دادن نیست و اگر هم باشد تکراری خواهد بود برای معدودی از شنوندگان. ظمنا اولین شرط انتقادسازنده اینست که از لحن بازاری و کلیشه ای به مانند ‘پورناظری یک فرصت طلب است و،،،،’ از این قبیل جدا بپرهیزید. اینها جوانان با استعداد نوآوری هستند که باید پشتیبانی شوند، و یا حداقل به حال خود گذاشته شوند.

    1. بله من همیشه حرف های عجیب میزنم! وگرنه فرقی بین من و عوام نیست. شما هم مغلطه میکنید. اولا شجریان به هیچ وجه سعی در نو آوری در موسیقی سنتی نکرد، شجریان راه محمد رضا لطفی را ادامه ، لطفی چه کرد؟ موسیقی ردیفی را دل دوران قاجار بیرون کشید و آن را ارائه کرد. وقتی شجریان فهمید صدای بم ویلون سل در کمانچه نیست، نرفت و ویلون استفاده نکرد، بلکه ساز ساغر را اختراغ کرد که کاملا همه چیز ایرانی و سنتی باشد. راه موسیقی تلفیقی را خیلی سال پیش کسانی مثل محمدرضا اصفهانی و افتخاری و …. رفتند و دیدند که به نا کجا آباد میرسند. تو چه کسی هستی که میگوی موسیقی سنتی لحن تکراری و غم انگیز دارد، اولا غمش مایه سرمستی عشاق است که ظاهرا شما بابا کرمی ها نمیفهمید. دوما شما بیشتر میفهمید یا اسطوره ای مثل حسین علیزاده، تو بیشتر میفهمی یا کسانی که پای صحبت استاد علیزاده در دانشگاه یو سی ال ای آمریکا نشسته اند؟ بار دیگر با صدای بلند تر میگویم. سهراب پور ناظری یک فرد شارلاتان در موسیقی است که همایون را پله ترقی خود کرده کار ما به کجا رسیده که این عوام تتلیتی که روز به روز موسیقیشان مبتذل تر میشوند به جایی میرسند که میگویند سبک استاد محمد رضا شرجیان قابل ادامه دادن نیست، شعر حافظ و سعدی و عطار و مولانا دیگر رنگ باخته. بذار بخونه: چرا رفتی چرا من بیقرارم، من کجا باران کجا، که هر نفهمی اینها رو بفهمه ، شماها را به حافظ و سعدی و باباطاهر و اینها چه کار. یک عمر بزرگانی مثل درویش خان و میرزا عبدالله و محمد رضا لطفی و حسین علیزاده برای اصالت موسیقی ایرانی زحمت کشیدند تا آحر امثال شما بیان و این حرفهای صد من یه غاری را بزنند.

      میدونی شما فقط اسمت ایرانیه ! منوچهر ، اسم قشنگیه ! ولی باطنت ایرانی نیست، غربی هستی، تو آدمی هستی که اگه یه پتک بهت بدن میری تخت جمشید و مزار کوروش و همه رو خراب میکنی و میگی دوران اینها گذشته بذار مثل دوبی برج الخلیفه بسازیم جاشون. امثال شما خائن به وطن و موسیقی ایرانی هستند.

      1. سلام عزیز دل تعجب می کنم از شما که اینقدر لحن جوابتان تند و تلخ است.استاد شجریان تاج سر ما ایرانیان موسیقی دوست است ولی خداوکیلی اینهمه تاختن به همایون شجریان از جانب شما چه دلیلی دارد؟تفسیر شما از سخنان استاد علیزاده برداشتهای ذهنی شماست چرا که هیچوقت شنیده نشده است که همایون مدعی ادامه دادن راه پدر بزرگوارشان باشد و علیزاده نیز به درستی به شیوه ایشان -چه درست و چه غلط -احترام میگذارد(که این مرام بزرگانست).ایشان دارد راه و سبک خودش را میرود آیا موفق میشود یا نه ؟این را گذشت زمان مشخص می کند.قرار نیست همه مثل شجریان پدر بخوانند که.هنری که در امتداد زمان خودش گسترش نیابد که هنر نیست مگر بنان به شیوه دیگران تصنیف خواند؟مگر استاد شجریان به شیوه گلپا و ایرج که نوابغ دوران خود بودند آواز خواند؟کسی می ماند که شخصیت هنری خودش را به جامعه هنری تحمیل کند که به نظرم همایون به جز چند آثار کمتر دلنشین توانسته در این عرصه موفق باشد.واما از نظر اقتصادی قرار نیست که همه هنرمندان fه مانند استاد قوامی و …در فقر و نداری ترک جهان بگویند.واینکه برادر من کسی که نظرش مخالف منست که خائن به وطن و موسیقی ایرانی نیست.لطفا کمی آب عطوفت به نوشته هایتان بزنید.درود بر شما و استاد شجریان و همایونن عزیز

        1. علیک سلام،
          بله جواب من تلخ و تند است چون به قول سعدی : گر منم سخن تند نگویم تو نشنوی !
          اگر فقط آن تکه از سخنان استاد حسین علیزاده را گوش کردید که به شیوه ایشان احترام میگذارد (که خوراک خبرگزاری ها نشود)، اصلا چه دلیلی دارد که استاد حسین علیزاده این همه از همایون سخن بگوید؟
          تمام سخنان استاد حسین علیزاده از یک حسرت تلخ حکایت دارد که تمام دلایلش را هم گفت. و ضمنا بحث تصنیف نیست که شما بنان را مثال زدید! یا بحث پول! بحث موسیقی ردیفی ایرانی است. موسیقی ردیفی ایرانی که به همت استاد لطفی از دل تاریخ بیرون کشید شد، یک گنجینه ملی برای ایرانیان است و مهمترین رکن آن آواز است. حسین علیزاده نه غم همایون که غم موسیقی ایرانی را دارد.
          اینکه فرمودید هنر باید در زمان خودش گسترش یابد و هنر نباید خودش را به جامعه تحمیل کند این معنی را میدهد که هنر باید خودش را با جامعه سازگار کند. بسیار خب، پس ایرادی نمیتوان به کسی مانند امیر تتلو که مستهجن ترین خواننده رپ می باشد گرفت! چون کاملا مطابق با سلیقه جامعه امروز ایران است. پیج آخر او قبل اینکه بخاطر فحاشی و ترغیب مردم به استفاده از مواد مخدر و … بسته شد شش میلیون فالوور داشت. دقت کنید دوست عزیز ! شش میلیون از افراد این کشور دنباله رو آن موسیقی هستند.
          اما در مورد خائن به وطن یا …. من گمان نمیکنم همایون را خائن به وطن نامیده باشم در مورد موسیقی ایرانی چرا واقعا به این حقیقت باور دارد که : پسر کو ندارد نشان از پدر، تو بیگانه خوانش نخوانش پسر
          درد اینجاست که همایون بعد از شجریان تنها کسی است که با میراثی که از پدر دارد که آن حنجره است میتواند حداقل اندکی راه پدر را ادامه دهد، هیچ خواننده دیگری مانند علیرضا قربانی و … این قدرت را ندارند که مانند همایون شجریان تحریر بزنند و آواز بخوانند. حال خواننده ای که میتواند آواز ایرانی بخواد پاپ میخواند ! اتفاقا اگر پاپ نخواند و سنتی اصیل بخواند محبوبیتش بیشتر میشود، خواننده پاپ خوان بسیار زیاد است، آنها هم که مثل استاد قوامی یا عارف قزوینی در فقر و تندستی مردند، بخاطر جبر زمانه بود.
          همایون شجریان باید بفهمد که استاد حسین علیزاده چه میگوید و چگونه میگوید و مجبور است بگوید تا رسانه ها حرفهایش را قیچی نکنند و تیتر روزنامه ها نکنند بر علیه همایون و باید بداند اگر کسی چنین پست تندی را بر علیه همایون شجریان مینویسد با او پدر کشتگی ندارد، بلکه غم موسیقی ردیفی ایرانی را دارد.
          همایون در بین خواننده های فعلی تنها خواننده ای است که میتوانند حداقل کمی شبیه به پدر آواز بخواند. به عبارت دیگر جرم همایون شجریان این است که فرزند محمد رضا شجریان است

  6. با سلام، چند سال است که مطالب این سایت را دنبال می کنم. هر چند گاه یکسری انتقاداتی هم داشته ام، اما در مجموع مطالب آن را بسیار آموزنده یافته ام. چیزی که مرا به پیگیری نوشته های درج شده در اینجا ترغیب می کند این است که اینها حاصل یک تفکر مستقل اند و به هیچ وجه تقلید و کپی برداری از اندیشه های دیگران نیست. گاهی هم پیش آمده که نویسنده، نظرات دیگران را حلاجی کرده و در نهایت آنچه را که برداشت و حاصل اندیشه خود بوده ، نگاشته است. بسیار جالب است که گویا او علاوه بر اینکه تلاش می کند مخاطبین را در خلال نوشته ها نسبت به یکسری واقعیت های اجتماعی آگاه سازد، به صورت تلویحی تلاشی هم در این راستا داشته که “چگونه اندیشیدن” را به آنها بیاموزد، به طوریکه آنها در برخورد با مسائل مختلف، توان تجزیه و تحلیل داشته باشند و هر مطلب را پس از گذراندن از فیلتر تفکر بپذیرند یا رد کنند. در پایان امیدوارم که این سایت تا سالها همچنان با موفقیت به فعالیت روشنگرانه خود ادامه دهد و انسانهای بیشماری را آگاه سازد.
    با سپاس

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا