مقام شامخ آیت الله دکتر محقق داماد

برخی خیال میکنند هر کس که عمامه به سر کرد و یک نوع لباس پوشید عالم دین است راه به عالم ملکوت دارد، اسمشان را میگذارند علما !  بگذارید آنها بگویند علما ، جهل و نادانی بسیاری از آنان بر من عیان و آشکار است ، و با افرادی که دور و بر من را گرفته اند و بدون اینکه آخوند های زمان شاه عباس صفوی را بشناسند از آنها حمایت میکنند بحثی نمیکنم.

اما این مرد متفاوت است، آیت الله دکتر محقق داماد یک فیلسوف ، فقیه و دانشمند تمام عیار است به چند زبان دنیا تسلط کامل دارد و پاپ فرانسیس او را مهمان خود میکند و در منزل خود جای می دهد و با او غذا میخورد. تبادل اندیشه های فلسفی جهان اسلام و جهان غرب تنها راه صلح است. برخلاف آنچه امروز در جامعه تزریق میشود که چطور بنجنگیم و شعار جنگ جنگ تا پیروزی سر میدهند و عده ای نادان مخالف قطع نامه ۵۹۸ و اتمام جنگ ایران و عراق هستند، چون مغزهایشان را نه با آب که با اسید شسته اند، آنان خود را حق و دیگران را باطل میدانند و میگویند آیت الله خمینی اشتباه کرد و ما باید جنگ را ادامه میدادیم، افرادی هستند که شعارشان با ادیان دیگر جنگ جنگ تا پیروزی نیست، بلکه شعارشان و کلام و منش آنها صلح است و آشتی میان ادیان و ملت های جهان، اینان خود را برتر از دیگران نمی دانند. باد در غب غب نمی اندازند که بگویند ما چون شیعه هستیم برترینیم و بقیه گاو و گوسفند !

آیت الله دکتر محقق داماد از مردان خداست

او که یک فیلسوف صدرایی تمام عیار است، بر خلاف جهل عوام دین را مستعد به خاک نشستن برخی میداند، همچنان که دین را باعث تعالی میداند. این را دکتر ابراهیمی دینانی  نیز به بیان دیگری بارها به ما گفته است که مومن متعصب برای دینش چاقو میکشد ولی یک فیلسوف هیچ وقت در برابر سخن مخالف چاقو نمی کشد، جهل را رها میکند ، می رود.

دکتر محقق داماد دیگر با چه زبانی بگوید چیزی را که عوام برعکسش را بیان میکنند که فلسفه شمشیر دو لبه است که کسی که فلسفه می خواند ممکن است از راه به در شود. ممکن است کافر و ملحد شود و کار به جایی می رسد که یک دخترک زبان باز میکند و سخن از فلسفه و دین می گوید!

دکتر محقق داماد:

دین به طور کلی در طول تاریخ یک چاقوی دولبه است. اگر درست درک شود آدمی را به اعلی علیین می رساند و اگر کج اندیشه شود او را به اسفل سافلین می کشاند.

البته که ما فیلسوف کافر داشته ایم، اما این فیلسوفان کافر قبل از آنکه فلسفه بخوانند ملحد بوده اند، کسی را نمیشناسم که با خواندن فلسفه ملحد شده باشند، البته کسان زیادی را میشناسم که چون فلسفه وحدت وجودی صدرالمتالهین ملاصدرای شیرازی را نمیتوانند درک کنند هر کس سخنی از وحدت وجود بگوید آن را کافر خطاب میکنند، این از جهل خود آنان است. آنها در ذهن خود علامه طبابایی و امام خمینی را هم ملحد و کافر می پندارند و تنها چیزی که باعث میشود در این باره سکوت کنند تابوی خمینی و ترس آنان از بیان آنچه در دل های مریضشان میگذرد است. آری از راه تعقل نمی توان کافر شد. اگر اینگونه بود خداوند در قرآن این همه به تعقل توصیه نمی کرد. افلا تعقلون؟ آیا تعقل نمیکنید؟!

برعکس در عالم دین، خاستگاه تمام جریان های انحرافی از وهابیت گرفته ، تا القاعده ، تا بوکوحرام، تا داعش و …….. همه و همه و همه تمام جنایت هایشان را به نام دین انجام میدهند. اگر از آنها بپرسی چرا و به کدامین گناه این انسان را کشتی، دست بر قاعده فلسفی ارسطو و افلاطون نمیگذارد و جواب دهد، مستقیم یک آیه جهاد از قرآن را نشانه میرود و میگوید طبق این آیه کلام الله من این کار را کردم!  و این همان سخن آیت الله دکتر محقق داماد است.