اعتراف روانپزشکان منصف آمریکایی
روانشناسی و روانپزشکی نقاط مشترک بسیاری دارند. اولین نقطه مشترک آنان، در تشخیص و Diagnosis بیماری روان است. دکتر دینانی فیلسوف و حکیم بزرگوار میفرماید که روانشناسان روان را نمیشناسند بلکه آثار روان را مطالعه میکنند. حال آثار روان را هر انسانی می تواند در رفتار مطالعه کند، تحصیل آکادمیک این رشته که رفتاری که خروجی از روان بی نهایت است مانند تحصیل رشته خریت در دانشگاه است.
نقطه مشترک روانشناسی و روانپزشکی
هر دو گروه معتقد هستند که با بیمار روانی طرف هستند و خودشان را بری از هر گونه بیماری روانی میبینند، این خود یک نوع بیماری اسنابری است و هر دو گروه برای بهبود حال بیماران روانی تلاش میکنند.
نقطه اختلاف روانشناسی و روانپزشکی
روانپزشکان بالای منبر وراجی نمی روند، آنها با دارو قسمتی از عملکرد مغزی افراد را دستکاری میکنند و در رفتار فرد بهبود موقت حاصل میشود، اما روانشناسان مانند کشیش ها، روحانی ها، منبری ها بالای منبر موعظه میروند. و البته این حرفها و موعطه ها در عمل نشان داده شده است که هیچ تاثیری بر شخصی که به فرض بیمار روانی است ندارد. با این حال در روانپزشکی بهبودی موقت با دارو حاصل میشود ولی درمان کلی هرگز در هیچ کدام رخ نمیدهد.
نتیجه
سالانه در آمریکا ۶۹ میلیارد دلار هزینه بیماری های روانی میشود و در هر سال در دنیا ۷۶ میلیارد دلار خرج دارو های درمانی برای بیماریهای روانی میشود که هرگز تشخیص درستی داده نمیشوند چون از لحاظ فلسفی ، محاط به محیط احاطه ندارد و روان قابل شناسایی نیست. آیا زمان بیدار شدن نیست؟
…و چه اندازه خودنمایی و برون ریزی گنجینه درون مذموم عقل است ولی کو تعقل ؟ مانا باشید آقای کاظمیان
شما در دانشگاه های ایران دنبال تعقل نگرد، در عوض از دانشجو تا استاد خریت و جهل را پیدا کن (و بی اخلاقی)