جوانمرد
جوانمردی و پاکی و بی باکی
عالمان دلشوره داشتند از ملاقات با خدا، روز و شب و شب و روز علم می اندوختند. زاهدان دلشوره داشتند از ملاقات با خدا، روز و شب و شب روز زهد می ورزیدند.
عابدان نیز همین گونه بودند و عبادت بر عبادت می افزودند.
جوانمرد اما دلشوره نداشت، ذوق داشت و شوق داشت. پاکی جمع میکرد برای روز ملاقات و می گفت: شما علم و زهد و عبادت جمع می کنید، من اما پاکی و بی باکی، زیرا آن عزیز پاک است و بی باک. قرنهاست که عالمان و زاهدان و عابدان و جوانمردان می آیند و می روند، و ما همچنان نگاه می کنیم و نمیدانیم برای آن عزیز ، کدام عزیزتر است، علم و زهد و عبادت یا پاکی و بی باکی؟